فارغیم از ملک عالم فارغیم


جام می نوشیم و از جم فارغیم

در خرابات مغان با عاشقان


خوش نشسته شاد و خرم فارغیم

جز حدیث عشق او با ما مگو


زان که ما از این و آن هم فارغیم

اسم اعظم خوانده ایم از لوح دل


از حروف اسم اعظم فارغیم

همدم جامیم و با ساقی حریف


غیر از این همدم ز همدم فارغیم

نعمت الله داده اند ما را تمام


فارغیم از بیش و از کم فارغیم